دکتر نورمن برای یافتن اسرار بدن از جمله عشق و کشف اسرار مغز مطالب بسیار ارزشمندی را به شما ارائه می دهد.
کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد ( The Brain that Changes Itself ) اثر نورمن دویج نویسنده کانادایی می باشد.
کتاب «مغزی که خود را تغییر میدهد» اثری است که بیسروصدا اما عمیق، یکی از قدیمیترین باورهای ما دربارهی ذهن انسان را زیر سؤال میبرد. باوری که میگفت مغز، بعد از یک سنی دیگر همان است که هست؛ اگر آسیبی دید، برای همیشه از دست رفته و اگر چیزی را یاد نگرفت، دیگر دیر شده است. این کتاب آرام و پیوسته نشان میدهد که چنین نگاهی نهتنها ناقص، بلکه تا حد زیادی اشتباه است. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد نورمن دویچ در این اثر تلاش نمیکند خواننده را با اصطلاحات سنگین علمی تحت فشار بگذارد. او بهجای آن، مسیر متفاوتی را انتخاب میکند: روایت انسانها. انسانهایی که هرکدام بهنوعی درگیر محدودیتهای مغزی بودهاند؛ از اختلالات حرکتی و حسی گرفته تا مشکلات یادگیری، آسیبهای مغزی، وسواسهای فکری و حتی عادتهایی که سالها تصور میشد تغییرناپذیرند. آنچه این روایتها را کنار هم نگه میدارد، یک مفهوم کلیدی است: مغز توانایی تغییر دارد، آن هم بسیار بیش از چیزی که قبلاً تصور میکردیم. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد ایدهی مرکزی کتاب بر پایهی «انعطافپذیری مغز» شکل گرفته است. یعنی مغز نه یک سیستم ثابت، بلکه ساختاری زنده و پویاست که تحت تأثیر تجربه، تمرین، توجه و تکرار، خودش را بازسازی میکند. این بازسازی فقط در سطح عملکرد نیست؛ بلکه در سطح فیزیکی و عصبی اتفاق میافتد. مسیرهای عصبی تقویت میشوند، مسیرهای بلااستفاده تضعیف میگردند و گاهی حتی وظایفی که یک بخش از مغز از دست داده، به بخشهای دیگر واگذار میشود. نکتهی مهمی که کتاب بهخوبی به آن میپردازد این است که این تغییرات، تصادفی یا جادویی نیستند. مغز دقیقاً به چیزی پاسخ میدهد که ما بیشترین توجه و انرژی را صرف آن میکنیم. اگر فردی مدام درگیر ترس، اضطراب یا افکار تکراری باشد، مغز او در همان مسیرها قویتر میشود. اما اگر همان فرد بهشکل آگاهانه تمرینهای ذهنی، رفتاری یا حسی خاصی را دنبال کند، مغز بهمرور شروع به ساختن مسیرهای جدید میکند؛ مسیرهایی که میتوانند جایگزین الگوهای قدیمی شوند. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد دویچ در کتابش بارها نشان میدهد که بسیاری از محدودیتهایی که ما به «ذات» نسبت میدهیم، در واقع حاصل عادتهای طولانیمدت مغز هستند. مثلاً فردی که سالها فکر کرده «حافظهی ضعیفی دارد» یا «در یادگیری زبان ناتوان است»، ممکن است نه بهدلیل نقص ذاتی، بلکه بهخاطر تقویت مداوم مسیرهای اشتباه ذهنی به این نتیجه رسیده باشد. کتاب با مثالهای واقعی نشان میدهد که وقتی این مسیرها تغییر میکنند، نتیجه هم تغییر میکند. یکی از جذابترین جنبههای کتاب، نگاه آن به شکست و آسیب است. در این روایت، آسیب مغزی پایان راه نیست؛ بلکه گاهی آغاز مسیری متفاوت است. افرادی که بخشهایی از تواناییهایشان را از دست دادهاند، در شرایط خاص یاد گرفتهاند مغز خود را وادار کنند راههای تازهای برای انجام همان کار پیدا کند. این نگاه، تعریف ما از «ناتوانی» را بهطور جدی به چالش میکشد. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد کتاب همچنین نشان میدهد که مغز ما فقط بهوسیلهی دارو یا جراحی تغییر نمیکند؛ بلکه تمرین، توجه، تصویرسازی ذهنی و حتی نوع نگاه ما به خودمان نقش اساسی دارند. در برخی از روایتها، افراد تنها با تغییر شیوهی تمرکز و انجام تمرینهای هدفمند، به نتایجی رسیدهاند که پیشتر غیرممکن بهنظر میرسید. این موضوع باعث میشود خواننده به این فکر بیفتد که چقدر از ظرفیت ذهنیاش تاکنون بلااستفاده مانده است. یکی دیگر از پیامهای پنهان اما مهم کتاب این است که انعطافپذیری مغز همیشه هم مثبت نیست. مغز همانقدر که میتواند رشد کند، میتواند در مسیرهای مخرب هم قوی شود. اعتیاد، وسواس، افکار منفی مزمن و حتی بیتحرکی ذهنی، همگی نمونههایی از پلاستیسیتهی منفی هستند. کتاب با این نگاه واقعبینانه، خواننده را تشویق میکند که مسئولیت آنچه مدام در ذهنش تکرار میکند را بپذیرد. از نظر ساختار، «مغزی که خود را تغییر میدهد» بیشتر شبیه سفری است در دنیای ذهن انسان تا یک کتاب آموزشی خشک. هر فصل مثل پنجرهای است به تجربهای متفاوت؛ تجربهای که در نهایت به یک درک مشترک میرسد: مغز انسان موجودی انعطافپذیر، پاسخگو و در حال تغییر است. این ساختار باعث میشود کتاب نه خستهکننده شود و نه صرفاً برای متخصصان قابل فهم باشد. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد در نهایت، ارزش اصلی این کتاب فقط در دانشی که منتقل میکند نیست، بلکه در تغییری است که در نگاه خواننده ایجاد میکند. بعد از خواندن این اثر، سخت میشود مثل قبل به محدودیتهای ذهنی فکر کرد. سخت میشود گفت «من همینم که هستم». کتاب بیآنکه شعار بدهد، این پیام را منتقل میکند که تغییر ممکن است، اما نه بدون آگاهی، نه بدون تمرین و نه بدون صبر. «مغزی که خود را تغییر میدهد» کتابی است برای کسانی که میخواهند رابطهی فعالتری با ذهن خود داشته باشند؛ برای کسانی که به رشد، یادگیری و بازسازی باور دارند؛ و برای هر کسی که روزی فکر کرده دیر شده، اما هنوز ته دلش امیدی به تغییر دارد. قسمتی از کتاب : که نشان می دهد کج ایستاده است که می تواند باعث سقوط آن شود. شریل همچنین به دلیل نگهبانی مداوم از خستگی روحی رنج می برد. برای ثابت نگه داشتن آن به قدرت ذهنی زیادی نیاز است. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد این استفاده از انرژی ذهنی باعث ایجاد نقص در سایر وظایف ذهنی مانند حافظه، محاسبه و استدلال می شود. در حالی که یوری کامپیوتر را برای شریل تنظیم می کرد، از من پرسیدم که آیا می توانم دستگاه را امتحان کنم. کلاهی گذاشتم، مانند کلاه کارگر ساختمانی، و یک نوار پلاستیکی با الکترود به نام نمایشگر زبان در دهانم گذاشتم. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد صفحه نمایش صاف و به ضخامت یک تکه آدامس است. همانطور که سرم را به جلو و عقب حرکت میدهم، حرکاتم به الگوهایی روی صفحه کامپیوتر تبدیل میشوند تا تیم ببیند. دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد این الگو روی یک آرایه کوچک از ۱۴۴ الکترود که در یک نوار پلاستیکی در داخل دهان شما تعبیه شده است ظاهر می شود. هنگامی که سر خود را به سمت جلو خم می کنید، یک شوک الکتریکی از جلوی زبان شما وارد می شود و این احساس را ایجاد می کند که گویی حباب های شامپاین در آن قسمت از زبان شما حباب می کند. این نشان می دهد که من به جلو خم شده ام. شما حتی می توانید ببینید که سر شما کجاست روی مانیتور کامپیوترتان. سر خود را به عقب خم کنید و احساس کنید که شامپاین به صورت امواج ملایم می چرخد و به سمت پشت زبان شما حرکت می کند. این همان چیزی است که وقتی سر خود را به پهلو خم می کنید اتفاق می افتد. سپس چشمانم را می بندم و سعی می کنم از زبان برای یافتن راه خود در فضا استفاده کنم. من به راحتی فراموش می کنم که اطلاعات حسی من از زبان من می آید و تفسیر من از آن اطلاعات حسی تعیین می کند که کجا هستم. شریل کلاه را از من می گیرد. برای حفظ تعادل به میز تکیه می دهد. یوری می گوید: “بیا شروع کنیم.” تکیه گاهش را از میز دور می کند اما برای حفظ تماس دو انگشتش را روی آن نگه می دارد. شریل هیچ حسی از بالا و پایین رفتن ندارد و تنها چیزی که می تواند درک کند حباب های شامپاین است که روی زبانش می جوشد، اما آنها هرگز نمی افتند. سپس هر دو انگشتش را از روی میز برداشت و آنها دیگر نمی لرزیدند. او شروع به گریه می کند. جریان های اشک از زخم های عاطفی جاری می شود. حالا که با کلاه سرش احساس امنیت می کند، می تواند چشمانش را باز کند. وقتی برای اولین بار آنها را پوشید، هیچ احساسی از افتادن آنها نداشت، که اولین بار در پنج سال گذشته بود که چنین حسی را احساس نمی کرد. هدف او امروز این است که ۲۰ دقیقه بدون کمک با کلاه بایستد. حتی برای یک فرد سالم، ایستادن به مدت ۲۰ دقیقه به همان میزان تمرین و تمرین نیاز دارد که یک نگهبان کاخ باکینگهام. حالا به نظر می رسد شریل آرامش پیدا کرده است. او خودش نقش مهمی در این تغییرات نداشت. اسپاسم متوقف شد و موجود مرموز درون او که او را تکان می داد و هل می داد ناپدید شد. در حال حاضر، مغز او در حال دریافت و رمزگشایی پیام ها از سیستم دهلیزی خود است. برای او این لحظه آرامش نوعی معجزه است. این معجزه نوروپلاستیسیته است. این به این دلیل است که احساس سوزن سوزن شدن در دهان شما اکنون به طور طبیعی به بخشی از مغز به نام قشر حسی منتقل می شود. قشر حسی لایه نازکی از مغز است که لمس را پردازش می کند. از طریق مسیرهای جدید در مغز به بخشی از مغز می رود که سیگنال های تعادلی در آن پردازش می شوند. ریتا می گوید: «ما در حال توسعه این دستگاه هستیم که به اندازه کافی کوچک باشد که بتواند در داخل دهان شما قرار بگیرد، مانند یک بریس ارتودنسی. دستیابی به این هدف به شریل و هر کسی که مشکلاتی مشابه او دارد کمک می کند تا زندگی عادی داشته باشند. مردم می توانند در حین استفاده از دستگاه صحبت کنند و غذا بخورند و هیچ کس متوجه وجود آن در دهان خود نخواهد شد. “او ادامه می دهد. “اما این دستگاه فقط برای افرادی نیست که از عوارض جنتامایسین رنج می برند. دیروز در نیویورک تایمز مقاله ای در مورد زمین خوردن با افزایش سن افراد منتشر شد. بیشتر افراد مسن از افتادن می ترسند. در واقع یک سوم افراد مسن تر مستعد زمین خوردن هستند و ترس از افتادن آنها را در خانه محبوس نگه می دارد به همین دلیل آنها به ندرت از دست ها یا پاهای خود استفاده می کنند و این بی حرکتی اما بخشی از مشکل آنها این است که با بالا رفتن سن، حس تعادل آنها ضعیف می شود. حواس دیگر آنها مانند بینایی، شنوایی و چشایی فکر می کنم این دستگاه برای آنها نیز مفید باشد.» یوری در حالی که دستگاه را خاموش کرد، گفت: «الان وقتشه.دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
او به اوج می رسد. این باعث تشدید احساس افتادن می شود. حتی یک طرح زیگزاگ در فرش می تواند سیگنال های نادرست زیادی را به سگ شما ارسال کند
شتاب سنج یا حسگر بخشی از کلاه ایمنی است که حرکت را در دو صفحه تشخیص می دهد.
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد
دانلود کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد