کتاب الفیه و شلفیه فارسی + عربی
دانلود کتاب الفیه و شلفیه
براد الحمد شرحي حمده والصلاة والسلام على اشرف الخلق سيد محمد والأقال المولف حمد اسد به شرط شده بودی که این کتا بنام با بری خود و هر جور رباب جو اول استار به بر دو به داده بودی و ضمادات ممسوحات و حفه ها و محولات و معا جاین و سلومات مرجات و بلوزات میخرد کن از اینکه تقویت ما بر باد با وجود باستان بر آنکه متعلق این رمان از ریت منار خوان و خضابات مستقو المیرا سودات وانا ار ای قر بانیان خوب باشد و آنهایی خشبو سانی و جبال الافربه کند وفوج علا که موقتی و سابونا بود بالله انه ال ان بی رو که با الا ان الام و برای کم است وبا التوفي بایل دور وزانستی درمان محمد المضارب بان جونکه چه انسان دوستی هر بار این دوران بان که نام الا الله در سالی سختی کو تا آن صفات اکرد و زن موجود باشد. او را قایق در جمال دمولوت به کمال توان گفت و کرانون او صاف ان هنر ناقص به همان مقدار در خشن او نقصان بوده باشد و کم اتفاق مرانه جسمیع ان الان نی من بر ا ا ت ان نموده اند چه چیز برای دورانی یا باشد سیاہ کر بسیار بی ام و سیاسی ابر روسیای میانی بیم جهاد بر می اید که سفید داشته باشد
علیه رنگ سفید الالف سیم و سفیر و نان و سفیدی خصی و در وست سر در جانی و مور سر را در سام جد مرکنند و چهار چه می باید د صرف مرا به زبان سرخی لب دریا روی و سرخی المینین و هر چیز باید که در از باشه در رازی کردن در ارت قامت در از موی سر درازی ابر و چهار چه باید و روان باشد. و اخرین ایده و فی اخر میشم و در اخر سینه و مدور بودن را مر و با ریز باید تک میر کے خاف ان کے مواقع گوشی و نیکی سوال بینی تنافع و چهر چیز باید کوچک کو چار مین و دسته و بیران و قدمین و باید کرسی پر دو زانو مستوی و پر و بستان مستوی شانه وقدوة مست در کمال اختلال در و هر وار خوبی متوسرد و گوت بدن مطلب از نک اور سفید بر خرما یک یا جیر جی بری ما یک و اطراف است را بر او به من با رام و خنده آورد
در شمال ملاحت مبشر زیرا که اول جزر و موجبر محبت میشود و بلاست خنده است و آن را ریشم سیاه بیشه و دندان اوکنده در سوریه وفات اور ترقی و نه خوش آیند و ایده استوانه این بهانه چیز رازان بنظر بیاید دولت در مجموع این اوصاف منظم الله بيضاء اربده من الاربعه مراد اربعہ کا لمس الفطائر لها ال منها و اربعة وفقر و اربعة عالت الى الصور و استغلالات منها وايقة طار الهاني البدو والحضر واري سند او را به خافت الرقم حر ان نهایی اس ام اس دار محکم با میان بر زمان خوابه هیچ ز دوردرشنی صورت و موافقت و یا با با و بی ای یار نه بیرون آوران از یکی یا ایک نیند نه مام نام و در حالی برکه باید باندان حفل الشخصی شر و عقد محضر ا از رسول او بود بافت زنانی که خواسته را پاس میرفتم باید که دوش وانان ها بوده اند و وارد و دارو دانش او را به این معلم نمی بینی نال مار مار کر و فر رفت و از سر بدن خوایی اول اطلاع واله امامہ اور ا مراض من حد دختر سلا مشاهده نماید و بدختر اطلاع دالله
حمام محجبه این امر مراد و حضور ای که علیه ملا ته نه به رضا د کند پیسی حمام رفته ترکیب از دور شی ابدا الا ان امه و اون بنجر اور منظر و فضاحت تعلق اولا در بابر و چون اور لا په باب بار بار دید ركة الفتاح رفع المزارع و این خر در میان مور بنارس و جانان حارث اله عبارات صبح کے اوصاف النا اور ابان نود و چونان اور صاف در کسوت الفال و با خوشی آند اس کا بند در تابه من طرقی م الا نور بین راه بند مترجم این رساله از مواه النار مولانا الا نجا چند شورمان به نام بود در روی آن فقرات برای سم البا الله نظلم فسته خور تفر محرومیت و کا میا نوالی غریب نور ارسی وان پرواز اناقه از این مواد از او برای کوه و در ازانوان کان انها در روز کار در مزار یافته و در رکن را با با کسی براش و بیانی ن خیا از تنش ولا الاب از دامن کا بال اور میرکونام ان را برای ای را از بیرونی هش باز میکنه با مرد انداز مسکن از صف سیب دفتر کو کر سات بینیم اره ای شده افتد از سوی کار های آب فرات
شمال ملاحت مبشر زیرا که اول جزر و موجبر محبت میشود و بلاست خنده است و آن را ریشم سیاه بیشه و دندان اوکنده در سوریه وفات اور ترقی و نه خوش آیند و ایده استوانه این بهانه چیز رازان بنظر بیاید دولت در مجموع این اوصاف منظم الله بيضاء اربده من الاربعه مراد اربعہ کا لمس الفطائر لها ال منها و اربعة وفقر و اربعة عالت الى الصور و استغلالات منها وايقة طار الهاني البدو والحضر واري سند او را به خافت الرقم حر ان نهایی اس ام اس دار محکم با میان بر زمان خوابه هیچ ز دوردرشنی صورت و موافقت و یا با با و بی ای یار نه بیرون آوران از یکی یا ایک نیند نه مام نام و در حالی برکه باید باندان حفل الشخصی
شر و عقد محضر ا از رسول او بود بافت زنانی که خواسته را پاس میرفتم باید که دوش وانان ها بوده اند و وارد و دارو دانش او را به این معلم نمی بینی نال مار مار کر و فر رفت و از سر بدن خوایی اول اطلاع واله امامہ اور ا مراض من حد دختر سلا مشاهده نماید و بدختر اطلاع داللهحمام محجبه این امر مراد و حضور ای که علیه ملا ته نه به رضا د کند پیسی حمام رفته ترکیب از دور شی ابدا الا ان امه و اون بنجر اور منظر و فضاحت تعلق اولا در بابر و چون اور لا په باب بار بار دید ركة الفتاح رفع المزارع و این خر در میان مور بنارس و جانان حارث اله عبارات صبح کے اوصاف النا اور ابان نود و چونان اور صاف در کسوت الفال و با خوشی آند اس
کا بند در تابه من طرقی م الا نور بین راه بند مترجم این رساله از مواه النار مولانا الا نجا چند شورمان به نام بود در روی آن فقرات برای سم البا الله نظلم فسته خور تفر محرومیت و کا میا نوالی غریب نور ارسی وان پرواز اناقه از این مواد از او برای کوه و در ازانوان کان انها در روز کار در مزار یافته و در رکن را با با کسی براش و بیانی ن خیا از تنش ولا الاب از دامن کا بال اور میرکونام ان را برای ای را از بیرونی هش باز میکنه با مرد انداز مسکن از صف سیب دفتر کو کر سات بینیم اره ای شده افتد از سوی کار های آب فرات{|{{
کتاب الفیه و شلفیه بدون سانسور
بازدید: 72